شناخت و آزمايش انطباق پذيری سلولهای بنیادین معماری ایران در یک مجتمع مسكونی

 

ایجاد آثار با ارزشمند و ماندگار در معماری حاصل تعامل میان نیازها، فرهنگ و اجتماع، اقلیم و عملکردهای هر گونه­ی فضایی می­باشد. امروزه معماران معاصر ایران تحت تاثیر مکاتب و فرهنگ های مختلف معماری از یک طرف و از طرف دیگر مواجه با آثار ارزشمند یک معماری سنتی واقع مي­گردند. ایجاد پلی بین این دو و رسیدن به یک وحدت نظر، با بهره گیری از روشها به منظور انعکاس هویت معماری کهن کشور و پیوند آن با تحولات این عصر، کاری است که مستلزم تحقیق، ارائه نظریات و آزمایشات می باشد. از طرفی نیز معماري امروزِ ايران، بنا به عقيده صاحبنظران واجد ويژگي­هاي اصيل و يا بديع است تا بتواند دربرگيرنده جريان هاي مترقي معماري و توام با اصالت معماري گذشته ايران باشد. از دو دهه گذشته اگرچه در مورد هويت معماري اسلاميِ امروز ايران نظريات زيادي بيان شده است، ولي در عمل، معماري امروزِ ايران نتوانسته به يك شخصيت مستقل ملي و شايسته دست پيدا كند. همچنين ميزان اجراي بناهاي شاخص و سرمشق هاي فراگير معماري كه بتواند تجلي اصول نظري و معماري امروز ايران را داشته باشد، بسيار اندك و ناچيز است.

آثار معماری بومی، ضمن دارا بودن تنوع، دارای هویتی مشخص و گویا از شکل گیری مجموعه عوامل اقلیمی، عملکردی، شرایط استقرار، تکنولوژی ساخت، اقتصاد و ... بوده است. لذا اين مسئله مطرح است كه " بنياد و شكل­گيري فضايي پايه" بر مبناي چه عامل و يا چه عواملي استوار است و چگونه مي­توان اين بنياد را در آثار معماري امروز تعميم داد.

هدف از انتخاب این موضوع، ایجاد فرصتی است تا بتوان با بهره گیری از مطالعات، بستری به منظور تحقق این ایده در عرصه طراحی و عمل، ایجاد نمود. كاربرد خاص پژوهش در اين مطلب در اين راستا می­باشد كه شناخت اصول شكل­گيري فضايي پايه در يك طرح مجموعه مسكوني، مورد آزمايش قرار گيرد. به همين منظور با بهره­گيري از نظريه سلول هاي بنيادين نسبت به شناسايي سلول­هاي بنيادين فضايي پايه اقدام مي­گردد و سپس با دميدن مجموعه عواملي منجمله اقلیم، عملکرد، شرایط استقرار، تکنولوژی ساخت ، فرهنگ و هنر نسبت به ايجاد اثري نو كه مرتبط با ذات گذشته نيز مي­باشد، مبادرت خواهد شد. كه در اين مسير هدف نهايي، رسيدن به طرحي متاثر از معماري گذشته در قالب معماري زمان امروز مي­باشد.

اشاره به عنوان سلول­های بنیادی بعنوان یک الگوی مفهومی حائز اهمیت می­باشد، لذا برای خواننده نباید این تصور ایجاد گردد که این تحقیق سعی در شناسایی و معرفی ساختاری شکلی بعنوان سلول بنیادی در معماری گذشته ایران می­باشد. حتی در جایی که سعی در ایجاد سلولی فضایی در جهت شکل­دهی به مبانی نظری رساله انجام پذیرفته، بعلت فراهم نمودن شرایط انجام آزمایشات، گویاسازی و مستند نمودن مسیری است که بتواند در بکارگیری این قابلیت در جهت ارائه یک الگوی نمونه کمک نماید. به هر ترتیب این مطلب می­تواند شروعی برای ادامه تحقیقات و ارائه الگوهای مناسب­تر و تکامل یافته­تر در زمینه پیوند معماری مدرن با معماری گذشته باشد.

بالا